- عشقت کیه؟؟؟
- بهترین پادشاه تاریخ را در دل داشتن
- دنیایم را میدهم برای لبخندت
- بدون آن دیگر من آن من سابق نیستم
- مهم اینه که دوستت دارم
- شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد
- برای خداحافظی خیلی دیر بود
- همیشه دلتنگی بخاطر نبودن شخصی نیست
- عشق واقعی اونجاست که دختر
- اون داره حرفاتو باور میکنه لعنتی
- من دعا میکنم تو را داشته باشم
- ميدوني وقتي خدا داشت بدرقمون ميکرد، چي گفت؟
- اين تنها چيزيه که نميدونم
- بهترين شب زندگي واسه دختر و پسر
- قرار نیست من هم دل کس دیگری را بسوزانم
- خوشبختی چیست؟؟
- ویژگی های قلب یک زن و رفتار با آن
- غنچه ای که زندگیت را روشن میکند
- متن اهنگ عاشقانه و قدیمی جزیره از سیاوش قمیشی
- داستانهای زندگی زناشویی
- عکس نوشته جالب خوشحالی یعنی (طنز)
- عکس نوشته های پند اموز
- دوست داشتی الان کی کنارت بود!؟
- عکس برج که واقعا شاهکاره
- خدایا یعنی میشه...
- وقتی دارید از این پل رد میشید مراقب باشید
- مجموعه عکسهای توت فرنگی با پس زمینه سفید
- مجموعه عکسهای مرکبات با پس زمینه سفید
- مجموعه عکسهای زیبا انار و البالو با کیفیت
- مجموعه عکسهای حیوانات در برگهای پاییزی با کیفت عالی
- برش هنری زیبا در برگهای پاییزی با پس زمینه سفید
- مجموعه عکسهای برگ پاییزی زیبا با پس زمینه سفید
- عکس نوشته جالب اگه نامزد داشتم (طنز)
- مجموعه عکسهای عاشقانه و زیبا برگ پاییزی
- عکس با کیفیت بچه های چشم آبی ناز و زیبا
- عکس با کیفیت بچه کوچولو های ناز و دوست داشتنی
- عکس با کیفیت کودکان خوشکل و خوش تیپ
- عکسهای با کیفیت، زیبا و عاشقه از کلید های پیانو
- عکس با کیفیت از پیانوهای شیک با پس زمینه سفید
- عکسهای با کیفیت، زیبا و لوکس از کلیدهای پیانو
- انواع اعتیاد و راه رهایی از اعتیاد به همه چیز
- عمر شما چند روزی بیش نیست
- گرگ باش همیشه با گله اما تنها
- آموزش باز کردن و استفاده از کرست + عکس
- شما خيلي تنبلي چون همه ي...
- مزیتها و ویژگی های های دختر یا پسر بودن
- رفتار ما با پدر مادر در سنین مختلف
- 50 ویژگی برتر آقایون نسبت به خانوما
- آيا مي دانيد مضرات ماهواره در خانواده ها چيست؟
- کلامي از شيخ بهائي در مورد حرف مردم و شاد زیستن
- جملات موثر بر خانمها برای دوام زندگی مشترک
- جوک گریه دار فرمانده شدن لره تو جنگ
- چند نمونه از اقتدار ایران در جهان و منطقه
- سخنان ماندگار و عبرت انگیز فاميل دور در کلاه قرمزي
- جملات آموزنده چارلی چاپلین در مورد پول
- روشهاي ثابت شده تعيين جنسيت فرزند بدون سونوگرافي
- شخصیت شناسی: فرزند چندم خانواده هستی؟
- شماری از مضحکترين قوانين کتاب قانون بريتانيا
- باورها و عقاید غلط گذشته که تصحيح نشدهاند
- چگونه در عرض يک دقيقه شادي را به خودمان هديه دهيم؟
- درمان سریع و آسان استرس در زمان کوتاه
- افعی دماوندی (لطیفی) کمیاب ترین افعی ایران و جهان
- مهارت های ده گانه زندگی برای زندگی بهتر
- مقاله 11 قانون طلايي مديريت زمان
- جواب معما پول قرض گرفتن
- دازینگ چیست و چه کاربردی دارد؟
- ۱۴ رفتاری که نشان میدهد مردی به شما علاقه ندارد
- (نيلوفر آبي) نماد صلح، آرامش و شادي در ايران باستان
- بانو کاساندان همسر کوروش کبیر و سرگذشت فرزندان
- داستان عبرت انگیز دعای خیر کوروش کبیر برای ایران
- سوال کزروس از کوروش کبیر در مورده غنیمت های جنگی
- صندوق حضرت موسي یا تابوت عهد در كجا است و محتواي آن چيست؟
- تاریخ پیدایش عید نوروز و آداب و رسومات قبل و بعد از نوروز
- کرمچاله ها در قران و توضیح علمی معراج پیامبر اکرم (ص)
- عقوبت تجاوز به ناموس مردم (حضرت مسیح)
- اتفاقات افتاده ماه محرم در طول تاریخ
- دلیل قرمز بودن پرچم مقبره امام حسین
- اتفاقات افتاده در تاریخ تاسوعا حسینی
- اتفاقات افتاده در تاریخ عاشورا حسینی
- ثواب زیارت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
- اربعین حسینی چه روزیست و چرا آن را گرامی میداریم
- پیام مهم رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
- تاریخچه مسجدالاقصى (بیت المقدس) و تفاوت آن با مسجد قبه الصخره
- آياتي از قرآن کريم درباره وجود موجودات فضايي و فرازمینی ها
- شایعترین علت مرگ ایرانیان چیست؟
- ارزان ترین گوشی اندروید دنیا + عکس
- پيشرفته ترين دوچرخه برقي دنيا ساخته شد
- اولین "زنی" که در مریخ زایمان خواهد کرد! +عکس
- مرد عجیب چینی شیشه لامپ می خورد + عکس
- شغلی با حقوق بالا 940 میلیون تومان که کسی نمی پذیرد
- پیام نوروزی سال ۱۳۹۵ رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای
- بمب هیدروژنی چیست و نحوه انفجار آن چگونه است؟
- حضور و سخنراني رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوي سال 95
- لیست همه کانال ها و گروه های تلگرام
- ربات تلگرام چيست؟ آموزش ساخت ربات تلگرام بدون دانش برنامهنویسی
- بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعى از مداحان اهلبیت
- آلبوم جدید سیاوش قمیشی به زودی
- جزئیات حذف وثیقه دانشجویان برای پیاده روی اربعین
- شرايط 17 گانه بخشودگي اضافه خدمت سربازان
- زلزله شدید امرو صبح تبریز ۲۴ آبان ۹۵ | زمین لرزه
- استفاده از فناوری فیبر نوری FTTH در صنعت ساختمان
- رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی علیهالسلام
- جزئیات حقوق و دستمزد سال ۹۶
- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 96
- آمار مطالب
- کل مطالب : 126
- کل نظرات : 1303
- آمار کاربران
- کل کاربران : 3
- افراد آنلاين : 1
- آمار بازديد
- بازديد امروز : 46
- گوگل امروز : 5
- آي پي امروز : 15
- بازديد ديروز : 5
- گوگل ديروز : 1
- آي پي ديروز : 2
- بازديد هفتگي : 46
- بازديد ماهانه : 1069
- بازديد سالانه : 5185
- بازديد کل : 222112
- اطلاعات
- امروز :
- آي پي شما : 3.19.27.58
- مرورگر شما :

با عضويت در خبرنـــــــــامه مي توانيد آخرين مطالب سايت را در ايميل خود دريافت کنيد .
- ثبت شرکت دماوند
- املاک کوهستان گرمابسرد
- املاک یاران جابان
- املاک هفت چشمه جابان
- املاک باغشهر سربندان
- املاک بلک گرمابسرد
- ایران نهال دماوند - رودهن
- املاک پدیده شرق جابان
- Life Stories | داستانهای زندگی
- ردیابی ماشین
- حمل هوایی ماینر از چین
- لیزر دوچرخه
- هد اپ یسپلی کیلومتر روی شیشه
- جلو پنجره لیفان ایکس 60
- ارسال لينک

فكر ميكرديم راه برگشتي نداريم
باوجود اينكه هزار و يك دليل براي اين سردي وجود داشت اما نميتوانستيم در مورد احساسمان راحت با هم حرف بزنيم و مشكلمان را بگوييم. در تمام اين مدت، بهجاي اينكه با صراحت از هم انتقاد كنيم و بخواهيم شرايط را به شكلي منطقي تغيير دهيم، تنها بهانهگيري كرده و به دلايلي با هم بحث ميكرديم كه مشكل اصلي ارتباط ما نبود و هيچ كمكي به تغيير وضعيتمان نميكرد. ما ميدانستيم كه با هم خوشبخت نيستيم اما فكر ميكرديم كه راه برگشتي هم نداريم. ديگر همه از رابطه ما خبر داشتند و هيچكداممان نميخواستيم در چشم دوست و فاميل، خودمان را انگشتنما كنيم و با اين جدايي، هميشه در معرض سرزنش قرار بگيريم. بعد از گذشت چند ماه از رسمي شدن ارتباط ما، ديگر علاقه نبود كه ما را به ادامه اين رابطه تشويق ميكرد، بلكه ترس از واكنش ديگران و سرزنشهايشان و همينطور هراس از اينكه با چنين شكست عاطفياي نتوانيم زندگيمان را ادامه دهيم، باعث ميشد كه براي برگزار كردن جشن عروسي قدم برداريم.
نميخواستم ديگران سرزنشم كنند
ميترسيدم خانوادهام مرا به دليل يك تصميم ناپخته سرزنش كنند، اما از طرفي هم حس ميكردم كه دل نامزدم پيش من نيست و تنها به دليل احساس مسئوليتي كه نسبت به من دارد، مانده است. با تمام اين اوصاف، دلم را به دريا زدم و بهخيال اينكه يك زندگي سرد، از سرزنشهاي خانوادهام و بودن در يك خانه ناآرام، بهتر است، لباس عروسي به تن كردم. بالاخره زندگي زير يك سقف را شروع كرديم و اميدوار بوديم كه اين اتفاق به مشكلاتمان پايان دهد. اما اوضاع برعكس شد و همه چيز به جاي آنكه بهتر شود، روز به روز بدتر شد. با وجود تمام مشكلات، هنوز هم به مردي كه با او زندگي ميكردم، علاقه داشتم اما فكر اينكه او با اكراه و بدون ميل با من زندگي ميكند، آرامم نميگذاشت و باعث ميشد كه من هم دلسردتر شوم و براي نجات اين ارتباط تلاشي نكنم. كمكم بحثها ميانمان شدت گرفت و بدون اينكه از مشكل خاصي صحبت كنيم، مدام به هم گوشه و كنايه ميزديم و بهجاي اينكه مثل يك زن و شوهر با هم درد دل كنيم و از ترسهايمان بگوييم، سر كوچكترين مسئلهاي بحث و دعوا راه ميانداختيم و زندگي را براي يكديگر جهنم ميكرديم.
زير يك سقف شكنجه ميشديم
بعد از گذشت 9 ماه از زندگي مشتركمان، وقتي ديديم خودمان از پس حل اين مشكل كه روز به روز بزرگتر ميشد، برنميآييم، تصميم گرفتيم با يك روانشناس صحبت كنيم و براي حل اين اختلافهاي آزاردهنده جديتر تلاش كنيم. ما كه قبل از ازدواج هيچ جلسه مشاورهاي را تجربه نكرده و كاملا ناآگاهانه به سمت اين زندگي آمده بوديم، مشكلاتمان را با روانشناس در ميان گذاشتيم و هر كدام گناه شكست خوردن اين زندگي را به گردن ديگري انداختيم. مشاوره دو نفره ما چند جلسهاي طول كشيد و بعد از آن سراغ مشاوره انفرادي رفتيم. ما كه نميتوانستيم در مقابل ديگري، حرف دلمان را بزنيم و با صداقت بگوييم كه از چه چيزي عذاب ميكشيم، بعد از گذشت چند جلسه، توانستيم به شكلي ناخودآگاه، دليل نارضايتيمان را بيان كنيم.
خوب زندگي كردن را بلد نبودم
خانه پدريام، خانه آرامي نبود. پدر و مادرم تاحدودي با هم مشكل داشتند و بحثهايشان تا جايي پيش رفته بود كه تحمل خانه را برايم سخت كرده بود. در خانه ما حريم خصوصي هم معنايي نداشت. گاهي احساس ميكردم آنطور كه سزاوارش هستم به من و تصميمهايم احترام گذاشته نميشود. هميشه بايد براي كوچكترين كار يا تصميمي، ساعتها جواب پس ميدادم و خستگيام از اين جواب پس دادنها، گاهي باعث ميشد كه در تصميمگيريهاي مهم، منفعلانه پيش بروم و بگذارد كه ديگران روش زندگي من را تعيين كنند. از طرف ديگر من دختر محدودي بودم؛ از آن دخترهاي خوب خانه كه سرم به كار خودم بود، آرام ميآمدم، آرام ميرفتم و دنياي دور و برم را از همان دريچه بسيار بستهاي ميديدم كه خانوادهام به من نشان داده بودند. خيلي چيزها را نميدانستم. نمونهاش همين عاشق شدن و زندگي مشترك. به دليل آگاهيهاي محدودم، شناخت درستي هم از مشكلات زندگي نداشتم. تنها چيزي كه در دوره نامزدي به آن فكر ميكردم اين بود كه سر خانه و زندگي خودم بروم و به دليل بيان كردن مشكلاتي كه با نامزدم داشتم، سرزنشهاي اعضاي خانوادهام را بهجان نخرم. شايد در دوره نامزدي و حتي عقد، اين موضوع بهطور ناخودآگاه روي تصميمگيري من اثر ميگذاشت اما بعد از چند جلسه مشاوره، انگار توانستم خود واقعيام را ببينم و بدانم كه محرك من براي اين تصميم شتابزده، چيزي جز اين افكار نادرست و ترسهايم نبوده است. واقعيت اين بود كه زندگي محدود و پر از سرزنش خانوادگيام، باعث شده بود مهارت درست زندگي كردن و درست تصميم گرفتن را ياد نگيرم و بعد از سالها، حالا در جلسات مشاوره سعي ميكردم آگاهيام را در مورد يك زندگي درست بالاتر ببرم.
دلش پيش من نبود
در طول جلسات، بدون آنكه همديگر را متهم قرار دهيم و آنجا را به يك دادگاه تبديل كنيم، توانستيم حرفهايمان را شفاف بيان كنيم و هم خودمان و هم يكديگر را بيشتر بشناسيم. در جريان صحبتهاي ما و سؤالهايي كه مشاور براي بيرون كشيدن حرفهاي دلمان ميپرسيد، خيلي چيزها روشن شد. حدسم درست بود. همسرم علاقه زيادي به من و زندگي كردن با من نداشت و دليل او براي اين ازدواج، تنها ترس از آسيب ديدن من بود. او به خيال خودش ميخواست در حق من مردانگي كند و در چشم ديگراني كه از نامزدي ما خبر داشتند، من را با يك جدايي زودرس تحقير نكند.
از دعواها فاصله گرفتيم
وقتي ديديم زير يك سقف هم نميتوانيم خوشبخت باشيم، تصميم گرفتيم رودربايستي با خودمان و خانوادههايمان را كنار بگذاريم و فكري جدي به حال ارتباطمان بكنيم. بعد از مدتي مشاوره، بدون آنكه براي جدايي هم مثل ازدواجمان عجولانه تصميم بگيريم، به توصيه مشاور با هم قرار گذاشتيم كه بدون جدايي رسمي، 6 ماه دور از هم زندگي كنيم. گرچه اين موضوع هم برايمان آسان نبود اما از اين راه ميتوانستيم رابطهمان را بهتر ارزيابي كنيم و با آرامش و آگاهي بيشتري تصميم نهايي را بگيريم. هدف اين 6 ماه، تنها سنجيدن ميزان علاقه ما به يكديگر بود و اينكه بدانيم آيا ميتوانيم در آينده يك زندگي موفق با هم داشته باشيم يا خير. براي مايي كه حتي در دوره نامزدي به اين موضوعات فكر نكرده بوديم و در مورد احساس واقعيمان با هم حرف نزده بوديم اين 6 ماه فرصت خوبي بود، فرصتي كه ما هم بهترين استفاده را از آن برديم.
بدون فكر جدا نشديم
تمام آن 6 ماه را طاقت آورديم و نگذاشتيم دلتنگيها روي قضاوتمان تاثير بگذارند. واقعيت اين بود كه دوره نامزدي و همان 9ماهي كه با هم زندگي كرده بوديم، علاقهاي را هم در دل ما ايجاد كرده بود، اما علاقهاي كه بيشتر از سر عادت و احساس مسئوليت بود و نميتوانست هيچ كداممان را خوشبخت كند. با گذشت چند ماهي، خانوادهها را هم بيشتر در جريان شرايطمان و روزهاي سختي كه پشتسر گذاشته بوديم، گذاشتيم و هر دو ما، جلسات مشاوره انفرادي را هم ادامه داديم. شناخت بهتر احساساتمان و شرايطي كه به جاي ما تصميم ميگرفتند، باعث شد كه ترس از واكنشها و نگاههاي ديگران را كنار بگذاريم. ديگر احساس مسئوليتمان باعث نميشد كه به اين زندگي سرد و سخت ادامه دهيم. در اين 6 ماه فهميديم كه مشكل از هيچ كداممان نيست. مشكل اصلي اين است كه ما زوج خوبي براي هم نيستيم و اگر يكبار ديگر هم زير يك سقف برويم، تفاوتهاي بيشماري كه داريم، نميگذارد يك زندگي موفق را بسازيم. انگار بهترين تصميم همين بود. تصميمي كه از اول ماجرا به دليل ديگران از گفتنش طفره ميرفتيم و شايد اگر زودتر ميگرفتيم، هر دو ما آسيب كمتري ميديديم. ما كه حالا از نظر رواني هم به تعادل بيشتري رسيده بوديم و درك واقعيتري نسبت به زندگي مشترك و اقتضائاتش داشتيم، تصميم گرفتيم بعد از 9ماه و با توافق يكديگر از هم جدا شويم و بهجاي بيشتر آزار دادن هم، براي خوشبختي ديگري دعا كنيم.
نويسنده : فردین | تاريخ : چهار شنبه 1 شهريور 1396 | امتياز : |
موضوعات : مطالب عاشقانه و احساسی , داستانهای زندگی زناشویی , , |
برچسب ها : داستانهای زندگی , داستانهای زندگی زناشویی , ازدواج , طلاق , داستان واقعي از يک جدايی , |
ذذذ ميگه:
:
در تاريخ 1396/7/27
sara ميگه:
ﺳﻪ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺩﺍﺭم!
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﻓﻌﻼً ﻫﻤﯿﻨﺎ ﺑﻮﺩ
ولی اگه قول بدین بچه های خوبی باشین ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺍتون ﻣﯿﺎﺭﻡ!
================
پسره PM ﺩﺍﺩﻩ :ﮐﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﮔﻔﺘﻢ:ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ
ﮔﻔﺖ:ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻐﻞ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ
ﮔﻔﺖ:ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﺘﻮﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟
ﮔﻔﺘﻢ:ﺑﮕﻢ ﺑﺂﻭﺭﺕ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ ﺑﮕﻮ ؟؟
ﮔﻔﺘﻢ:کنار ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ
هیچى ﺩﯾﮕﻪ ی دل سیر فحش داد!!!
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻋﺼﺎﺍﺏ ﻧﺪﺍﺭﻥ!!
پاسخ: وبت ک فیلتر شده چیکار کنم
در تاريخ 1396/4/10
sara ميگه:
میگما دوس پسرای مجازی ما چه همه یهویی با هم بزرگ شدن !
یا دانشگایین یا سربازی یا پشت کنوری !
به تعدادی کودک پلاس جهت تجدید کامنت نیازمندیم.
در تاريخ 1396/3/17
sara ميگه:
گلایه های پسرا از دخترا:
همه جوره باهاتون هماهنگ شدیم
موهاتونو بلند کردید،موهامونو بلند کردیم
ابروهاتونو برداشتید،ابروهامونو برداشتیم
دماغتونو عمل کردید،دماغمونو عمل کردیم
صورتتونو بند انداختین،صورتمونو بند انداختیم
موهاتونو مش کردید، موهامونو مش کردیم
️ولی خداییش ساپورت خیلی تنگه!
در تاريخ 1396/3/16
سارا ميگه:
ندانم کارمندی یا پلیسی؟
ندانم زیر دستی یا رییسی؟
ولیکن دوست دارم ظهر داغی...بیایی و کمی این را بلیسی
تبلیغ جدید بستنی میهن
سلام
میمون چرا تحویلم نمیگیری؟؟؟؟؟؟؟؟
در تاريخ 1396/3/12
sara ميگه:
دختری که بتونه ساک بزنه دختر نیس که !!!!! .
.
.
. . . . . . . . . . . دزده، دزد !!!!! ?
امروز ساک میزنه،
فردا هم قتل میکنه!!
توام که آبروی مارو بردی با این ذهن مریضت !!
در تاريخ 1396/3/2
sara ميگه:
آیا میدانستید که آخرین شنبه قبل از ماه رمضان خود را پشت سر گذاشتید
دیدم خیلی خوشحالین خواستم یه خبربدم.
تو مترو داشتم چت میکردم حس کردم بغل دستیم داره چت منو میخونه. منم نوشتم:
((بچه ها اینجا یکی داره چتامو میخونه اما حواسش نیست زیپ شلوارش بازه))
ب همین سوی چراغ
حداقل 5 نفر به زیپاشون نگاه کردن
یه دختره هم اول خودشوجمع و جور کرد
بعد دید ک دارم نگاهش میکنم سرخ شد
گفت :مال من ساپورته زیپ نداره که
=======================
سلام بی وفا .لینکم کردی؟ چرا سر نمیزنی؟ بیا منو از رو ببر .منتظرتما؟؟؟؟/
در تاريخ 1396/2/31
sara ميگه:
یکی خیسش می کنه!!!
یکی سیخش می کنه!!!
یکی چربش می کنه!!!
یکی نرمش می کنه!!!
یکی بلندش می کنه!!!
یکی میخوابوندش!!!
مالِ یکی کوتاهه!!!
مالِ یکی بلنده!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چه مکافاتی شده موی سر این جوونا
==========================
تو اتوبوس یه دونه از اين زن چادريا كه فقط دماغشون معلومه بهم گفت:
خانوم موهات معلومه!!! این چه وضیعیه؟
منم گفتم: موی من هم مثل زبون شما سر جاش بند نمیشه دیگه !!!
ینی اتوبوس رفت رو هوا ها !! =)))
=============================
يه بار اومدم اسكناس پاره بدم راننده تاكسي اينقدر استرس داشتم نفهمه گفتم:
دست شما درد نكنه...همين كنار نگه دارين من پاره ميشم!!!
=============================
ميگم يه جوري لايك نميزنيد و کامنت نمیدین و وبم نمی یان كه انگاري من بهتون سبد كالا ندادم!!!
بزن اون لايك لامصبو
در تاريخ 1396/1/15
sara ميگه:
موهاش شبیه تو نیست ؟خخخخخخ
در تاريخ 1396/1/8
sohastar ميگه:
سلام ممنون بابت مطالب مفیدت
در تاريخ 1396/1/8